منو بگیر از این روزای در به در
خیانت کرده ای آری
بار الهي آن که در تنهاترين تنهاييم تنها کسم تنهاي تنهايم گذاشت تشکر از فرناز
ديروز با يك دسته گل رز آمده بود ديدنم
بانگاهي كه سالها آرزويش را داشتم و از من دريغ ميكرد
گريه ميكرد و ميگفت دلم برايت تنگ شده.
فاتحه اي خواند و رفت...
نام تو را آورده ام دارم عبادت مي کنم گرد نگاهت گشته ام دارم زيارت مي کنم دستت به دست ديگري ازاين گذشته کار من اما نمي دانم چرا دارم حسادت مي کنم
مث اون اون موج صبوري که وفا داره به دريا
من دلم افسانه هاي پاپتي ست
مرگ من روزي فرا خواهد رسيد
|
About
من اگر دختر نفرین شده ی تقدیرم. اگر از راز جهان وارث یک احساسم. تو همان ادمک چوبی پیمان شکنی. که فقط لایق اتش زدنی ... !
Home
|